پستهای قبلی محک خوبی بود برای خودم و برای دوستانم. موافقم، موافقم، موافقم. با خیلی از حرفها. ولی
...ولی اینجا یعنی همان خانهی قشنگی که اینقدر دوستش دارم، با همهی وسعتی که از روز اول برای حد و مرزش در نظر گرفتم، دیگر ظرفیت گفتن بعضی حرفها را ندارد. بالاخره هر لباسی مدتی بعد برای آدم تنگ میشود. این سومین وبلاگی است که تا حالا نوشتهام. هر بار هم در وبلاگم به همین نتیجه میرسیدم و کوچ میکردم به خانهای جدید؛ و به نظرم هر سه بار که کوچ کردم و وبلاگی دیگر ثبت کردم روند رو به رشدی را طی کردم. و از آن کوچها خوشحالم. اینبار هم قصد کوچی جدید در فکرم بالا و پایین میرود. به خانهای جدید، به وبلاگی جدید، به فضایی جدید. به جایی که بتوان حرفهای دیگری هم در آنجا زد. گیرم تا بیاید رنک وبلاگ از صفر به دو و سه برسد باید کلی خون دل خورد و تا بیاید اسمش بین عدهای دوست جدید جا بیفتد و ارزش خواندن برای کسی پیدا کند صبر ایوب تمام شود. ولی تصمیمم را گرفتهام
.به هزار مدل میشود رفت؛ میشود مثل بعضیها با اشک و آه و گریه و «فراموشم نکن» رفت. میشود عصبانی رفت و با توهین و دری و وری گفتن به وبلاگستان رفت. میشود هم مثل
ارمیا رفت و پیش از رفتن، ریشه و بن وبلاگنویسی را زد و آن را در رشد روحی وبلاگنویس بیتاثیر خواند و گوشهای هم به بازماندهگان انداخت.البته طریقههای دیگری هم برای رفتن هست. مثلا بیخیال وبلاگ شدن و انگار نه انگار که ما وبلاگی داشتهایم و دیگر بهروز نکنیم. ولی من هیچ کدام از اینها را نمیپسندم. من تا جایی که یادم هست به هر کسی که توی اینترنت رفت و آمد داشته است پیشنهاد وبلاگنویسی کردهام. معتقد بودم که وبلاگنویسی حتا اگر باعث رشد محتوای مثبت در اینترنت هم نباشد و تقویت نوشتن هم نباشد این فایده را دارد که نویسندهی وبلاگ، شخصیت خودش را در معرض دید دیگران میگذارد و نظر دیگران را در مورد شخصیت خودش و نوشتههایش میفهمد و این یعنی شخصی میتواند خودش را از بیرون ببیند و خودش را رشد دهد. خیلی از رشدهایی که در این یکیدو سال داشتهام و برطرف شدن بسیاری از عیبهایم را مدیون وبلاگنویسی و دوستان وبلاگی هستم.
در هر صورت، شاید پرونده کلرجیمن بسته شد ولی پرونده حامد، یعنی من که این چند وقت، خودم هم تحت تاثیر کلرجیمن بودم، بسته نشده است. خیلی دلم میخواهد جایی دیگر، به شکلی دیگر و بهتر وبلاگنویس باشم و وبلاگ بنویسم. وبلاگنویسی در خون من وارد شده است. دیگر بعید میدانم به این زودی بتوانم از آن دست بکشم.
جاری باشید....